۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه

خاطره دکتر رهنورد از دستگیری توسط نیروی انتظامی به اتهام قاچاق طلا!!

به یاد دارم زمانی که ساخت نهایی مجسمه مادر را به پایان رساندم، هنگام حرکت از آتلیه برنز‌ریزی تا محل نصب در میدان مادر، در راه به عنوان قاچاقچی محموله‌ی طلا! دستگیر شدم. ماجرا این بود که ماموری دلسوز اما ناآشنا به هنر، با بی‌سیم به همه‌ی پاسگاهها خبر داده بود یک زن همراه با محموله‌ی میراث ملی از جنس طلا و به ابعاد خیلی بزرگ، در حال خروج از شهر است! و البته این محموله‌ی طلا چیزی نبود جز مجسمه‌ی برنزی نرگس عاشقان (مادر). آن روز تا نیمه‌شب در پاسگاهی بازداشت بودم و پس از مدتی با روشن شدن اصل قضیه، به دستور رئیس‌جمهوری وقت، من و نرگس عاشقان آزاد شدیم و مجسمه را به میدان محسنی (مادر کنونی) انتقال دادیم.

به نقل از کلمه
http://www.kaleme.com/1389/10/06/klm-42069/